زن در قصص قرآنزن در قصص قرآن، به مثابه یک عنصر اصیل میماند. انسانی است خردمند و رشدیافته که امور را به ترازوی اندیشه میسنجد و نقش خویش را به عنوان یک انسان متفکر و سازنده جامعه ایفا میکند. [۱]
خطیب، عبدالکریم، زن در قصههای قرآن کریم.
۱ - مقدمهدر میدان زندگی، زن از نظر حقوقی شخصیت انسانی، قلمرو و مسئولیتهایش با مرد یکسان است، مگر در آنجا که اختلاف آن دو از لحاظ آفرینش و خلقت الهی سبب تفاوت استعدادهایش و عملش با مردان گردد. به همین منظور در قصص قرآن کریم، زن به مثابه یک عنصر اصیل چهره مینماید. انسانی است خردمند و رشدیافته که امور را به ترازویاندیشه میسنجد و نقش خویش را به عنوان یک انسان متفکر و سازنده جامعه ایفا میکند. [۲]
خطیب، عبدالکریم، زن در قصههای قرآن کریم.
از ارادهای سرسختانه بهره دارد که با آن مرزها را میشکند و بندها را میگسلد تا خواست خویش را چنانکه باید تحقق بخشد. بهترین نمونه این چهره، همسر فرعون است که فریفته جاه و مقام و جلوههای فرعونی و مقهور شیطان نمیگردد و از قلمرو نفوذ فرعون میرهد و اقتدار او را از هم میدرد و قرآن او را به عنوان الگوی زنان مثل میزند. «و خدا بر کسانی که ایمان آوردهاند، زن فرعون را مثل میزند» و اما در مقابل، زنانی نیز هستند که گاه با حق به ستیز بر میخیزند و از هدایت سر میپیچند. «خدا برای کافران مثل زن نوح و لوط را میآورد که هر دو در نکاح دوتن از بندگان صالح خداوند بودند ولی به آنها خیانت ورزیدند» ۲ - دختر شعیب در قرآندر قصههای قرآنی، زن به حسب طبیعت مونث خویش در جستجوی زوج است، بیآنکه حیا و کبریای خود را فراموش نماید. قرآن رفتار دختر شعیب (علیهالسّلام) را با حضرت موسی (علیهالسّلام) اینگونه ترسیم مینماید: «یکی از آندو که بر حیا راه میسپرد، نزد او آمده و گفت: پدرم تو را میخواند تا مزد آب دادنت را بدهد» به راستی این گام برداشتن چه زیبا ترسیم شده است. راه سپردن بر حیا و چه شگفتمندانه قرآن این صحنه را باز میآفریند، حیا را گسترهای میشمارد که آن دختر روی آن گام بر میدارد. او نه بر زمین، که بر حیا گام میزند. ۳ - پادشاهی زندر دیگر جای قرآن کریم، زن را پادشاهی مییابیم صاحب جاه و حکمت. این تجلی از پادشاه سبا است. وی الگوی یک زن حکمران است که در جایگاه رهبری در هنگامه بحران، مقهور عواطف و احساسات خود نگردیده و با دلیری و بیداری با آن رویا رو میشد. اگرچه در آثار هنری امروزی مثل: داستانها، نمایشنامهها و... زن پایهای اصلی به عنوان عنصری فعال در جذب خواننده یا بیننده حضور دارد، اما در قصص قرآن کریم زن در جایی حضور دارد که جایگاه اوست و درخور شان و منزلت اوست و هرگز بر شالوده خودنمایی، دیگر فریبی و... عمل ننموده است تا عواطف و احساسات را از رهگذر زیبایی به سوی خویش معطوف سازد؛ مانند قصه اصحاب کهف، قصه عبد صالح و موسی (علیهالسّلام) و قصه ذوالقرنین. با این حال از همان زیبایی و تاثیر و نفوذی برخوردارند که قصه یوسف دارد. قرآن کریم در مجموع آیات مربوط به زنان جایگاه واقعی و اصیل زن و مقام و منزلت شایسته او را بیان مینماید و الگوهای رضای عملی زنان را برای ما ترسیم مینماید. و چه زیباست تا هنرمندان و فعالان اجتماعی بتوانند از قرآن کریم الگو گرفته و در آثار خویش چهره واقعی و در خور زنان را به تصویر کشند. ۴ - پانویس
۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «زن در قصص قرآن کریم»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۱/۲۵. ردههای این صفحه : مقالات پژوهه
|